انتخابات متعلق به مردم ایران است، آنان را محروم نکنید

خطاب به آیت الله مهدوی کنی در تاریخ ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۰

دریافت فایل PDF

 حضرت آیت­ الله جناب آقای مهدوی کنی دام اقباله                                          

با سلام و آرزوی تندرستی   انتخابات مجلس شورای اسلامی مهمترین رویداد زندگی سیاسی- اجتماعی ملّت ایران است. قطار انتخابات نهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی با چراغ خاموش و در تاریکی مطلق به سمت روز اخذ رأی در حال حرکت است. همۀ آنچه دربارۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی در رسانه‌­ها انعکاس پیدا کرده، ثبت نام از داوطلبان، بررسی صلاحیت­‌ها، رسیدگی به اعتراضات و نهایتاً به مدّت یک هفته اجازۀ ورود در یک مسابقۀ پخش عکس و پوستر و اخذ رأی در روز جمعه ۱۲ اسفند ماه ۱۳۹۰ و سپس شمارش آراء و اعلام نتایج انتخابات است. از جایگاه مجلس در نظام جمهوری اسلامی ایران و نقش منحصر و غیر قابل جایگزین آن در سرنوشت ملّت و کشور، عملکرد مجالس به ویژه مجلس هشتم و کارنامۀ آن در زمینۀ قانون­گزاری و نظارت بر اجرای قوانین، قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و کیفیت آن و نیز کم و کیف انتخابات مجلس در دوره‌­های پیشین و... هیچ­گونه ارزیابی و سخنی که موجب بصیرت و رشد افکار عمومی باشد نه در صدا و سیما و نه در مطبوعات بازتاب ندارد.

 البته از اواخر سال گذشته تلاش­هائی از سوی جنابعالی در جهت ایجاد تفاهم و ائتلاف بین گروه­‌ها برای حضور در انتخابات مجلس نهم جریان داشته است. در بخشی از گفتگوئی که با مجلۀ «پاسدار اسلام» داشتید به موضوع انتخابات پرداخته­اید که بر روی سایت دانشگاه امام صادق (ع) به تاریخ ۹۰/۰۹/۱۳ درج گردیده است. خلاصه مضمون آن چنین است:

   «ما، یعنی جامعۀ مدرّسین (حوزۀ علمیۀ قم) و جامعۀ روحانیّت مبارز در همفکری با یکدیگر به ۱۲ شاخص اصولگرایی رسیدیم. سپس گروه‌­های ۸+۷ یعنی کسانی که این اصول و امام و رهبری را واقعاً قبول دارند، دور هم نشستیم».

 ظاهراً یکی از گروه­‌های اصولگرا (جبهۀ پایداری) گفته‌­اند که آقایان باهنر، لاریجانی و قالیباف به دلیل مواضعشان در فتنۀ ۸۸، نباید نقش کارگردانی در این انتخابات را داشته باشند که مورد پسند شما واقع نشده است و افزوده‌­اید:

«ما در این ۸+۷ گفتیم بعضی افراد ممکن است در این میان اشتباهاتی کرده باشند یا به قول آنها سکوتی و دو پهلو حرف زدنی، ولی اینها کسانی هستند که واقعاً گذشته­ها را جبران کرده­اند. من می­گویم بیایید با هم باشیم». و در ادامه نسبت به نرسیدن به ائتلاف ابراز نگرانی کرده و فرموده‌­اید:

«در این انقلاب کسانی که امام، رهبری و قانون اساسی را قبول دارند، در بعضی از جنبه‌­ها ممکن است تفاوت داشته باشند. بیاییم با هم باشیم، چون در این صورت است که هیچ نگرانی وجود ندارد و انقلابیّون، در انتخابات اکثریّت را به دست خواهند آورد. امّا این جدایی که درست کرده­اند، خطرناک است... و به ضرر کشور است».

از آقای مهدوی کنی نیز انتظاری غیر از این نمی­رود که از ورود ضرر و زیان به کشور جلوگیری نمایند. بنابراین انگیزه و هدف جنابعالی از با هم بودن و ائتلاف و به دست آوردن اکثریّت، تنها باید برای ورود نمایندگان شایسته به مجلس و تشکیل یک مجلس نیرومند و تأمین منافع و مصالح ملّت و کشور ­باشد. چنانکه در گردهمائی جبهه متحد اصولگرایان در روز ۲۶ آبان ۹۰ در مدرسه شهید مطهری در بخشی از سخنان خود گفتید: «ما دلمان می­خواهد انتخابات خوبی برگزار شود و افراد صالح و متخصص وارد مجلس شوند».

   ولی چنین به نظر می­رسد که راهی که در پیش دارید، دقیقاً همان بیراهۀ خطرناکی است که از ورود نمایندگان صالح و شایسته مردم به مجلس جلوگیری و مصالح ملّت و کشور را به خطر می­افکند. در این نوشته سعی کرده­ام در حدّی که قلم و کاغذ اجازه می­دهد، خطر را تشریح نمایم.

قطعاً عنایت دارید که راه یافتن برگزیدگان واقعی ملّت ایران به مجلس شورای اسلامی در گرو برگزاری یک انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی است. مقام معظّم رهبری نیز در سالروز ۱۹ دی سال جاری در اهمیّت انتخابات سخنانی ایراد و از جمله اعلام کردند که «انتخابات باید سالم و رقابتی باشد». چنین انتخاباتی رابطۀ تنگاتنگ با «قانون انتخابات» دارد. ولی قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب سال ۱۳۷۸ به هیچ وجه حقوق ملّت و امکان انتخاب نمایندگان واقعی مردم ایران را فراهم نمی­‌نماید.

بخش اول – قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی

ارکان اصلی قانون انتخابات عبارتند از: شروط انتخاب شوندگان ، تبلیغات و هزینه‌­های انتخاباتی نامزدها و تعریف حوزه­‌های انتخابیّه و حدود آن­ها که نگاهی به آنها می­‌افکنیم:

یکم- شروط انتخاب شوندگان

   برای کلیّه داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی باید شروط معقول و منطقی و سازگار با معیارهای جهانی به گونه‌­ای در نظر گرفته شود که حقّی از نامزدهای نمایندگی و طرفداران آنها ضایع نشود. این شروط باید ملموس، منجّز و قابل احراز بوده و تأویل و تفسیر در آنها راه نداشته باشد. ولی آیا بندهای ۱ و ۳ و ۵ مادّه ۲۸ قانون انتخابات با معیارهای معقول و عادلانۀ جهانی سازگاری دارد؟ مندرجات این بندها چنین هستند:

بند ۱ مادّۀ ۲۸- اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران.

بند ۳ ماده ۲۸- ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترّقی ولایت مطلقۀ فقیه.

بند ۵ ماده ۲۸- نداشتن سوء شهرت در حوزۀ انتخابیه.

این شروط که همگی مربوط به عقاید و باورهای نامزدها هستند به دلایل زیر قابل انتقاد و مردود می‌­باشند:

الف- چه معیار و ضابطه‌­ای برای عقاید و باورهای نامزدها وجود دارد؟

ب- صرف نظر از این که «ابراز وفاداری به قانون اساسی» در جای خود باطل و مردود است، چرا در بند ۳ به اصل «ولایت مطلقۀ فقیه» جداگانه اشاره شده است؟ مضافاً به این که مگر اصلی از اصول قانون اساسی نیاز به تبلیغ دارد که آن را با صفت مترّقی! که فاقد ارزش حقوقی و قانونی است نام برده است؟

پ- «نداشتن سوء شهرت در حوزۀ انتخابیه» نیز دستاویزی برای سرگردان کردن نامزدهاست. ضمن این که به موجب مادّۀ ۳۰ قانون انتخابات «مشهورین به فساد» محروم از داوطلب شدن برای نمایندگی مجلس هستند.

   شروط مذکور ارزش قانونی ندارند و بر خلاف اصول متعدّد قانون اساسی از جمله اصول ۶، ۵۸ و ۶۲ هستند که ادارۀ امور کشور را بدون قید و شرط به عهدۀ منتخبین مردم واگذار کرده است. در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در حقیقت انتخابات متعلّق به مردم ایران است. حال آن که به استناد بندهای ۱ ، ۳ و ۵ مادّۀ ۲۸ قانون انتخابات، هیئت­‌های اجرائی و نظارت به کمک وزارت اطّلاعات و دادستانی و ... به ناروا مداخله کرده و تحت عنوان بررسی صلاحیّت­ها، دایرۀ اِعمال حاکمیت و تعیین سرنوشت از سوی ملت ایران را تنگ­تر و محدودتر می­‌نمایند. این شروط اکنون به صورت یک قاعدۀ خطرناک علیه مردم به کار برده می­شود و نامزدهای نمایندگی را با جملۀ وحدت شکن و قرون وسطائی «عدم احراز صلاحیت» قلع و قمع می‌­کنند.

   افزون بر بندهای ۱ ، ۳ و ۵ مادّۀ ۲۸ که غیر قابل احراز هستند و در جای خود وسیله­ای برای مظلوم نمایی و بهره­برداری­های عوام­فریبانه می­باشند، شروط نادرست دیگری نیز تصویب شده­اند که محرومیّت قطعی و ظالمانه برای نامزدهای نمایندگی ایجاد می­‌نمایند.

الف- بند ۷ مادّۀ ۲۸، سنّ نامزدها را حدّاقل ۳۰ سال و حدّاکثر ۷۵ سال اعلام کرده است. این محدودیّت نیز مداخلۀ ناروا در حقوق اساسی مردم ایران است. شهید دکتر دیالمه ۲۶ سال داشت و جوان­ترین و یکی از شایسته‌­ترین نمایندگان دورۀ اول مجلس بود و به مردم مشهد به مناسبت این انتخاب باید تبریک گفته شود.

برخی از نمایندگان دوره­های گذشتۀ مجلس به رغم ابراز تمایل مردم به آنان و برخورداری از تجربه و دانش و آمادگی جسمانی و جدّیت در کار، ولی به لحاظ سقف سنی از داوطلب شدن محروم شده­اند. محلس شورا جای زور وَرزی و کُشتی گرفتن نیست. مجلس محلّ خردورزی، دانش، امانت­داری و نطق و بیان است و اگر چنین افرادی در جریان یک انتخابات آزاد و عادلانه بتوانند آراء مردم را جلب نمایند، محروم کردن مجلس از چنین عناصری ظلم در حقّ ملّت و کشور است.

ب- بند ۴ مادّۀ ۲۸، داشتن «حدّاقل مدرک کارشناسی ارشد» را به شروط انتخاب شوندگان اضافه نمود. فارغ از کیفیت و انواع مدرک دکتری که حتّی جعلی آن را سیاسیون حرفه­ای و مدیران محترم! به دست آورده­اند، اصولاً نمایندۀ مجلس مستخدم هیچ دستگاه دولتی و غیر دولتی نیست که شرط مدرک برای نامزدی او مقرر شود. نمایندۀ مجلس، وکیل مردم است که تنها شرط آن به دست آوردن اکثریّت مطلق آراء رأی دهندگان حوزۀ انتخابیۀ مربوطه و در جریان یک انتخابات سالم می­باشد. بر طبق اصل ۶۲ قانون اساسی:

«شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معیّن می­نماید»

   ولی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خوشبختانه جنابعالی نیز بر آن تأکید کرده­اید، انتخاب کردن و انتخاب شدن را از حقوق ذاتی و خداداد فرد فرد مردم ایران دانسته است[۱] و با عنایت به این که مجلس طبق اصل ۷۱ قانون اساسی تنها در «حدود مقرّر در قانون اساسی» می­تواند قانون­گزاری نماید. بنابراین: قانونگزار به استناد اصل ۶۲، تنها می­تواند از یک سو شروط عادلانه و روشنی از جهت حدّاقل سن مانند ۱۸ یا ۲۰ سال و تابعیت و سواد در حد خواندن و نوشتن و سلامت جسمی در حد شنوایی و بینایی و از سوی دیگر موانع معقولی را برای کسانی که حق انتخاب شدن ندارند، مانند محجورین و یا محکومین به ارتکاب جنایت و قاچاقچیان مواد مخدر و نظایر آن را تعیین کند.

   مجلس هشتم با مقرر کردن شرطِ داشتن مدرک «کارشناسی ارشد» برای داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی، عملاً گروه بزرگی از نامزدهای دارای شروط انتخاب شدن را که دارای مدرک تحصیلی لیسانس و پایین­تر هستند، هرچند از خانوادۀ محترم شهداء و جانبازان و برخوردار از فضیلت­هایی مانند امانت، تقوی، شجاعت، دانش و تخصّص باشند، در کنار «مشهورین به فساد و متجاهرین به فسق» یا «محجورین و محکومین به ارتکاب جنایت» یا فراماسونها و ... موضوع مادّۀ ۳۰ قانون انتخابات قرار داده و از حق انتخاب شدن محروم نموده است. مجلس هشتم با تصویب شرطِ «مدرک کارشناسی ارشد» برای داوطلبان، تجاوز آشکاری به «حق حاکمیت ملت ایران» نموده است! این در حالی است که در انتخابات دوره­های اول و دوم مجلس شورای اسلامی که مجالس آن از کیفیت بهتری نسبت به ادوار بعد برخوردار بود، به موجب قانون، تنها شرط خواندن و نوشتن را برای داوطلبان در نظر گرفته بود.

دوم- هزینه­‌های انتخاباتی

بر روی هزینه‌­های انتخاباتی و تبلیغاتی نامزدها هیچ­گونه کنترلی اعمّ از منبع و سقف هزینه‌­ها در قانون انتخابات کنونی ایران وجود ندارد. در حالی که در کشورهای غربی که دولت‌مردان کشور ما آنها را نظام سرمایه‌­داری می­‌دانند، در رابطه با هزینه‌­های انتخاباتی ضابطه دارند و هر نامزدی که در تبلیغات و هزینه­‌های انتخاباتی خود بیش از سقف قانونی معین و محدود، هزینه کند و انتخاب شود، انتخاب او را ابطال و گاه او را برای یک یا دو دوره از شرکت در انتخابات محروم می­‌کنند. در قانون انتخابات فعلی هیچ­گونه مقرّرات و ترتیبات قانونی برای کنترل سقف هزینه­‌های انتخاباتی در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شوراها و منبع تأمین این هزینه­‌ها وجود ندارد و همین امر دریچه فسادی در راه یافتن نمایندگان بی­صلاحیّت به مجلس است. بسیاری از نمایندگان دوره­های پیشین علّت عدم حضور خود در صحنۀ انتخابات را مخارج سنگین انتخاباتی اعلام می­کنند که مع­‌الاسف به صورت نسبتاً فراگیری در آمده و مردم را نیز به فساد کشانیده است و خلاصه می‌­رود که کرسی­‌های نمایندگی به مزایده گذارده شوند. مجلس هشتم، شرط مدرک تحصیلی را برای محروم کردن مردم ایران از بنیادی­‌ترین حقّ آنها تصویب می‌­نماید، ولی نسبت به کنترل هزینه­‌های انتخاباتی، قانونی وضع نمی­‌کند.

سوم- حوزه‌­های انتخابیه و حدود آن­ها

   طبق قانونِ تعیینِ محدودۀ حوزه­های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی مصوّب ۱۳۶۶/۰۱/۳۰، کشور به ۲۰۷ حوزه انتخابیه تقسیم شده به گونه­‌ای که ۱۷۱ حوزه به صورت تک کرسی و ۳۶ حوزه شامل شهرهای بزرگ و مراکز استان­ها از ۲ الی ۳۰ کرسی و جمعاً ۱۲۹ کرسی نمایندگی را به خود اختصاص داده­اند.

   صرف نظر از ایرادات اصولی و آثار سوء مربوط به «شروط انتخاب شوندگان» و نبود «محدودیت هزینه­‌های انتخاباتی» که صدمات جبران ناپذیری به سلامت انتخابات در همه حوزه­‌ها وارد می­‌نماید، در ۱۷۱ حوزۀ انتخابیه که قاعدۀ «فردی بودن انتخابات» رعایت می‌­شوند، لااقل امکان شناسایی نامزدها از سوی مردم و امکان انتخاب کردن، بیشتر فراهم می­باشد.

   ولی در حوزه­‌هایی مانند مراکز استان­ها که قاعدۀ «فردی بودن انتخابات» جای خود را به لیست­ها می­دهند، هرچه وسعت و جمعیّت و تعداد نمایندگان حوزه­‌های انتخابیه بیشتر می­شوند، انتخابات از آزادی و عدالت دور­تر شده و به سمت پایمال شدن حقوق مردم متمایل می­شود، تا جایی که راه­یابی شایستگان واقعی به مجلس به صفر رسیده و غیرممکن می­‌شود.

   مراکز استان­ها با گسترۀ جغرافیایی بزرگ و جمعیت­های میلیونی به صورت شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، قم و ... به عنوان یک حوزۀ انتخابیه تعریف شده و میدان از دست اشخاص شرافتمندی که می­‌خواهند با پشتوانۀ اخلاق، ایمان، دانش و شجاعت وارد مبارزات انتخاباتی شوند،در برابر لیست­های با پشتوانه مالی قوی گرفته می­شود. این وضعیت در حوزۀ جغرافیایی بزرگی مانند شهر تهران که به ناروا و بر خلاف قانون تقسیمات کشوری از ۴ شهرستان بزرگ تهران، ری، شمیرانات و اسلام­شهر در گستره­ای حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع تشکیل شده است و تعداد ۳۰ نفر نماینده باید از سوی مردم انتخاب شوند، به حالت اسف انگیزی در می‌آیدکه به هیچ وجه نام «انتخابات» بر آن نمی­‌توان نهاد.

بخش دوم – انتخابات تهران

   امام(ره) در دورۀ اول، مجلس را «عُصارۀ فضائل ملت» دانستند. در حقیقت چارچوب انتخابات باید به گونه­ای باشد که در روند یک رقابت عادلانه و برابر، شایسته­ترین­ها به مجلس شورای اسلامی راه یابند. شایسته­ترین­ها با پشتیبانی مالی محدود و معیّن و مشروعِ طرفداران و صرفاً با پشتوانۀ شایستگی­ها گام به میدان رقابت عادلانه و برابر می­گذارند تا خود را در معرض شناخت و انتخاب مردم قرار بدهند. در حالی که هیچ یک از این ویژگی­ها همانند دورۀ هشتم و سایر دوره­های گذشته در انتخابات لیستی به ویژه در تهران وجود نداشته اند.

یکم- هزینه‌­ها

   مردم ایران به ویژه از روحانیون انتظاردارند که نسبت به هزینه‌­­های انتخاباتی و منبع تأمین آن حسّاسیّت به خرج داده و از اسراف و تبذیر پرهیز کرده و از منابع و وجوه مشکوک استفاده ننمایند.

   لطفاً اعلام فرمایید که برای پوشش تبلیغاتی و انتخاباتی گستره‌­ای به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر مربع پوشیده از انبوه برج­ها و مجتمع­ها و سایر بافت­های مسکونی از طریق برپایی ستادها و نصب پلاکاردها، تهیه و توزیع عکس و پوستر و بروشورها و سایر اوراق تبلیغاتی برای لیست ۳۰ نفره چه مبلغ و از چه محلّ و منبعی هزینه خواهید کرد؟ یادآوری می‌­نمایم که به لحاظ سیاست­‌های ویرانگر دولت­‌های سازندگی و اصلاحات و ادامۀ شدیدتر آن در دولت آقای احمدی­‌نژاد، جمعیت تهران بنا به اعلام خود ایشان به بیش از ۱۴ میلیون نفر و حدود ۸ میلیون نفر دارندگان حقّ رأی رسیده است. تمام این جمعیت باید تحت پوشش تبلیغاتی عکس و پوستر قرار بگیرند تا مردم درست بشناسند و درست انتخاب کنند.[۲]

دوم- رقابت نامزدها

   در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون انتخابات نیز مانند همه قوانین باید حقوق برابر مردم ایران را تضمین نماید. طبق اصل ۲۰ قانون اساسی:

«همۀ افراد ملت اعمّ از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند»

   ولی در مراکز استان­ها به ویژه تهران که به عنوان یک حوزۀ انتخابیه تعریف شده‌­اند، آیا همۀ نامزدهای انتخاباتی می­توانند در برابر لیست­‌های با پشتوانۀ مالی قوی در یک رقابت و مسابقۀ برابر شرکت کنند؟ در این حوزه‌­ها به ویژه تهران اگر برجسته‌­ترین افراد در لیست قرار نگیرند، مطلقاً شانسی برای انتخاب شدن ندارند، هرچند دارای فضائل اخلاقی،علمی، تجربۀ سیاسی و شجاعت باشند. ظرف مدت ۷ روز نامزدهای منفرد حتی نمی­توانند حضور خود را در گسترۀ ۲۵۰۰ کیلومتر مربعی به مردم اعلام کنند؟ با چنین دورنمایی، جمع کثیری از واجدین شرایط از شرکت در انتخابات خودداری می­کنند و صدها نامزد منفرد نیز نومیدانه صحنۀ نبرد میان تابلوها و عناوین موهوم اصول­گرایان و اصلاح­‌طلبان یا در این دوره جبهه­‌های متحد، پایداری، ایستادگی و منتقد دولت و ... را به نظاره می­‌نشینند. از محتوی و موضوع رقابت خبری نیست که بر خلاف شایسته سالاری و رویّۀ پذیرفته شدۀ جهانی است. همۀ امور در دنیا از قبیل علمی، ورزشی، اقتصادی و سیاسی و ... وابسته به مسابقه و رقابت واقعی و تلاش خستگی­‌ناپذیر و غیر دوپینگی بین شرکت­‌کنندگان به منظور راه یافتن شایستگان به پیروزی و خط پایانی است. ولی سعدی علیه الرحمه باید سر از گور درآورده و ببیند که «نابرده رنج گنج میسّر می­شود» و در این خطیرترین مسابقۀ ملی که راه یافتگان و برگزیدگان مکلّف به سوگندهای شدید و غلیظ و در پیشگاه قرآن کریم هستند، نه تنها رنجی نبرده و در کوچکترین رقابتی شرکت نمی­کنند بلکه با پمپاژ پول و ایجاد فساد در جامعه و سوء استفاده از انحطاط قوانین، حقوق ملّت را پایمال می­کنند و به نام مردم هر چند با آراء ناچیزی بر کرسی نمایندگی مردم تکیه می­‌زنند. بی‌­جهت نیست که هرگز کمترین پایبندی نیز به سوگند خود نداشته­‌اند.

سوم- شناسایی و انتخاب یا قیمومیت

   متأسفانه دریچه صدا و سیما بر خلاف اصل ۱۷۵ قانون اساسی، برای تبلیغات انتخاباتی نامزدها بسته است. لطفاً روشن کنید که ۳۰ نفری که در لیست انتخاباتی منتسب به شما قرار می­گیرند، چگونه با مردم مواجه شده و ارتباط برقرار می­کنند و در کدام مبارزۀ انتخاباتی شرکت می­‌کنند که مردم درست آنها را بشناسند و امانت گران‌بهایی را که به قیمت خون فرزندان خود به دست آورده‌­اند، به آنان بسپارند؟ غیرمنصفانه‌­تر این است که در این حوزه های بزرگ و پرجمعیت انتخابیه، از میان انبوه نامزدهایی که ظرف یک هفته باید خود را به وسیلۀ اوراق تبلیغاتی معرّفی کنند، رأی دهندگان نیز باید به چند نفر رأی بدهند. در دورۀ نهم که با گذاشتن شرط کارشناسی ارشد تعداد نامزدها کاهش یافته، مردم تهران باید از میان حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر به ۳۰ نفر رأی بدهند و در نتیجه:

اولاً- اکثریت دارندگان حقّ رأی شرکت نمی­کنند. چنان که در دورۀ هشتم کمتر از ۲۵% شرکت کردند.

ثانیاً- اقلیّت شرکت­ کننده نیز از روی ناچاری و اجبار به لیست­‌های ۳۰ نفره مربوط به جبهه‌ها رأی می‌­دهند.

   جالب توجّه است که اگر به میزان و درصد آراء این برگزیدگان مراجعه کنیم می بینیم که به استناد آراء نیز، این اشخاص برگزیدگان حقیقی مردم این حوزه­ها نیستند. مثلا ۳۰ نفری که در مرحلۀ اوّل انتخابات مجلس هشتم حائز اکثریت شدند، نفر اول ۴۸% و نفر آخر ۱۳% آراء شرکت­کنندگان را کسب کردند. به این ترتیب هیچ یک از ۳۰ نفر اول حائز اکثریت مطلق آراء ماخذوه نشدند ولی به استناد مادّۀ ۸ قانون انتخابات که نصاب کلّ آراء را ملاک راه یافتن نامزدها به مجلس دانسته است، ردیف اوّل تا هفده که بین ۴۸% تا ۲۵% آراء را کسب کرده بودند، پیروز انتخابات شناخته شدند. در دوره­‌های اوّل و دوم مجلس و تا تصویب مادّۀ ۸، در مرحلۀ اول اکثریت مطلق آراء با پیروی از این اصل منطقی و عرف جهانی ملاک انتخاب شدن بوده است. نصاب آراء مردود است و مجلس نمی­تواند نصاب اکثریت مطلق را پایین بیاورد، چون فردی که کمتر از ۵۰% آراء ماخوذه را داشته باشد، نماینده مردم آن حوزه انتخابیه شناخته نمی‌­شود.

شاخص عبرت انگیز دیگر این است که متوسط آراء ۳۰ نفر اول تهران در دوره هشتم کمتر از ۷% دارندگان حق رأی می­باشد. بدون تردید این شاخص معرف میزان واقعی حساسیت مردم تهران نسبت به شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت خود نبوده و باید آسیب شناسی شود. مجلس به جای ریشه­‌یابی و جستجوی علت عدم استقبال مردم و درمان آن، از جمله اصلاح قانون انتخابات و برچیدن بساط انتخابات لیستی و کنترل هزینه‌­ها، مرتّب به کاهش نصاب آراء پرداخته تا جایی که نصاب آراء مأخوذه را ملاک انتخاب شدن برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی قرار داده است!

   این افراد کمترین رابطه عاطفی و فکری با مردم تهران و آشنایی با مسائل و مشکلات طاقت­فرسای آنها ندارند و به رغم اصل ۸۶ قانون اساسی در برابر هیچ کس احساس مسئولیت نمی­کنند. اساساً مردم تهران آنها را نمی­شناسند.انصافاً تنظیم کنندگان لیست­های انتخاباتی به ویژه لیست ۳۰ نفره برای تهران، نقش قیّم مردم پایتخت را ایفا می­‌نمایند. آقای حداد عادل در گفت وگو با خبرنگار مهر می­‌گوید:

   «ما تلاش می­کنیم تا بهترین‌­ها انتخاب شوند، سعی ما این است تا فهرست مناسبی از کاندیداهای اصولگرا تهیه کنیم» (رسالت – ۴ شنبه ۲ آذر ۱۳۹۰). بر روی سایت خبری جبهۀ متحد اصولگرایان مشابه این سخن از قول آقای ولایتی نیز نقل شده است «در نخستین گردهمایی مورخ ۱۳۹۰/۰۸/۲۶ آقای دکتر ولایتی سخنگوی جبهه متحد اصولگرایان و مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب گفتند: کسانی که به معیارهای اصولگرایی نزدیکتر باشند و در چارچوب اصولگرایی کار کنند ... حتما آنها را معرفی می‌کنیم».

   با توجه به سرنوشت محتوم انتخابات لیستی به ویژه در تهران، این سخن مفهومی جز قِیمومیّت ندارد. همان گونه که استفاده از رانت­های اقتصادی مذموم و نامشروع است، بی­گمان انتخابات ناعادلانه و تبعیض آمیز بودن قوانین که منجر به پایمال کردن حقوق اساسی مردم می شود به مراتب ناپسندتر و نامشروع‌­تر است.

بخش سوم - اصلاح قانون انتخابات و ایستادگی هیأت رئیسه در برابر آن

     در طول این سال­ها همیشه اعتراضاتی به روند برگزاری انتخابات به ویژه انتخابات لیستی مجلس شورای اسلامی و شورای شهر تهران از سوی مردم وجود داشته است. ولی چون معترضین تریبونی نداشته اند، صدای آنان انعکاس محدودی پیدا کرده است. دولت­ها در سه دهۀ گذشته به تکلیف خود در تدوین و تقدیم لایحه­ای که دربرگیرندۀ معیارهای انتخابات آزاد در مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و شوراها باشد عمل نکرده‌­اند. مجالس نیز نه تنها گامی در این زمینه برنداشته­اند، بلکه با تصویب شروط غیر منطقی برای انتخاب شوندگان که آخرین آنها شرط داشتن مدرک «کارشناسی ارشد» برای نامزدها بود تجاوز به حقوق مردم را روا داشته­اند. افزون بر آن هیأت رئیسه در برابر هرگونه اقدام اصلاحی در رابطه با قانون انتخابات که به نفع مردم باشد ایستادگی کرده است. ذیلاً به دو مورد اشاره می­کنم:

یکم- طرح اصلاح «قانون جدول حوزه‌­های انتخابیه مجلس»

در سال جاری یک طرح شش ماده­ای با عنوان مزبور تهیه گردید. در مادۀ یک طرح چنین آمده است:

   «حوزه‌­های انتخابیه شمیران، ری و اسلامشهر که دارای فرمانداری و مرزهای مشخص با شهرستان تهران هستند از حوزه انتخابیه تهران جدا و در این ۳ شهرستان انتخابات مجلس شورای اسلامی به طور مستقل برگزار می­شود». و بر طبق مواد ۲ و ۳ طرح مزبور:

   «وزارت کشور موظّف شده است که متناسب با جمعیت این شهرستان­ها برای آن­ها نماینده در نظر گرفته و هر یک بیش از یک نماینده داشتند، بخش‌­بندی شوند به گونه­‌ای که اصل فردی بودن انتخابات در همه­‌ی حوزه­‌ها رعایت شوند»

   حدود ۶۰ نفر از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی ، به موجب نامة مورخ ۱۳۹۰/۰۵/۲۲ به عنوان رئیس مجلس طرح مزبور را جهت بررسی، پیشنهاد کرده و خواسته خود را این چنین بیان کردند:

   «به منظور تأمین حقوق مسلم مردم فداکار ایران در قانون اساسی، انتظار می­رود از این پیشنهاد که صرفاً به منظور تأمین سلامت انتخابات و برگزاری یک انتخابات عادلانه و جلوگیری از اسراف در هزینه­های انتخاباتی و به دور از هرگونه گرایش‌های گروهی و حزبی تهیه شده است، استقبال به عمل آمده و نسبت به طرح و تصویب آن اقدام عاجل به عمل آید».

   این طرح با امضاء بیش از ۲۰ نفر از نمایندگان مجلس هشتم و به استناد اصل ۷۴ قانون اساسی به صورت یک «طرح قانونی» و با قید «دوفوریت» آماده تقدیم شده و سرانجام در جلسه علنی ۲۳ آذرماه رسماً جهت بررسی و تعیین تکلیف تقدیم مجلس گردید. رئیس جلسه، آقای علی لاریجانی مکلف بود که وصول طرح مزبور را در همان جلسه اعلام و پس از قرائت «عنوان طرح »و ارجاع به کمیسیون مربوطه، فوراً دستور تکثیر و توزیع آن بین نمایندگان را صادر نماید. نسخه ای از این طرح باید برای وزارت کشور ارسال می­گردید. ایشان به رغم سوگند نمایندگی موضوع اصل ۶۷ قانون اساسی و سوگند مضاعف هیئت رئیسه در ماده ۱۷ آئین نامه از انجام این تکلیف قانونی سرباز زده و طرح قانونی را بایگانی کرده است! بر این اقدام رئیس و همفکران وی در هیات رئیسه چه نامی می­توان نهاد؟ زورگویی و قلدری و قیام در برابر قانون اساسی و مجلس و بستن باب مردم‌سالاری به ویژه که طرح قانونی مزبور درپی احیای بنیادی ترین حق مردم یعنی حق تعیین سرنوشت است. هیات رئیسه مجلس چه اصراری بر جلوگیری از احیای حقوق تضییع شده مردم تهران دارند؟ حقوقی که باید در اولین فرصت در مراکز سایر استان­ها و سراسر کشور نیز احیاء گردد.

دوم- لایحه افزایش ۲۰ نماینده به نمایندگان مجلس شورای اسلامی

     این لایحه در تاریخ ۱۳۹۰/۰۵/۰۲ و در اجرای اصل ۶۴ قانون اساسی که اجازه افزایش ۲۰ نفر به نمایندگان مجلس پس از هر ۱۰ سال را داده است از سوی دولت تقدیم مجلس گردید. در مقدمه لایحه «درخواست­های نمایندگان مجلس، پیشنهادات استانداری­های سراسر کشور و بررسی­های انجام شده و با در نظر گرفتن عوامل جغرافیایی، جمعیتی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و غیره» مذکور در اصل ۶۴ قانون اساسی را دلیل تقدیم آن اعلام و تقاضای طرح و تصویب آن با قید «یک فوریت» را می­‌نماید.

   با وجود آنکه افزایش ۲۰ نماینده به تعداد نمایندگان موجود در راستای اجرای اصل ۶۴ قانون اساسی و در جهت افزایش حاکمیت ملت ایران و اقتدار مجلس بود، متاسفانه مجلس به «یک فوریت» آن رأ ی نداد. از نقاط قوت لایحه این است که به هر استان یک نماینده افزوده شده است و ۱۶ نماینده به ۱۶ شهرستان مثل میاندواب، کاشان، بوشهر، شهریار، فردوس و طبس، بجنورد، کهنوج و ... افزوده شده و هر یک به دو حوزه انتخابیه مستقل تقسیم می­‌شوند.

   در استان­هایی مثل آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، خوزستان و مازندران اقدام مثبتی انجام گرفته و شهرها و بخش­هایی جدا شده و هر یک به صورت یک حوزه انتخابیه جدید با یک نماینده ایجاد شده­اند. از شگفتی های لایحه این است که در مورد استان تهران دولت به آهستگی عبور کرده و یک نماینده به حوزه انتخابیه «شهریار، قدس و ملارد» اضافه و آن را به دو حوزه انتخابیه «شهریار» و «قدس و ملارد» تقسیم ولی به شهرستان­های شمیران با بیش از ۵۰۰ هزارنفرجمعیت و ری با بیش از ۱ میلیون نفرو اسلامشهر با بیش از ۵۰۰ هزار نفر که بر پایه تقسیمات کشوری دارای فرمانداری و استقلال اداری و مرزهای جغرافیایی مشخص و جدای از شهرستان تهران هستند و مانند همه شهرها و شهرستان ها باید از انتخابات مستقل و جداگانه ای برخوردار شوند، توجه و اعتنایی نشده است!

   به دنبال تقاضاها و پیگیری­های مردم، کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی که وظیفه بررسی و تصویب این لایحه را به عهده داشت، تفکیک شهرستان­های شمیران، ری و اسلامشهر را به عنوان سه حوزه مستقل از شهرستان تهران تصویب و سرانجام گزارش مورخ ۱۳۹۰/۰۷/۰۵ کمیسیون، ناظر بر تصویب لایحه همراه با این اصلاحات «تفکیک سه شهرستان» به مجلس تسلیم و به تاریخ ۱۳۹۰/۰۷/۱۶ چاپ و در اختیار نمایندگان قرار گرفت. هیأت رئیسه مجلس در برابر این حداقل گشایش و سالم سازی در انتخابات تهران نیز بر خلاف اصل ۸۶ قانون اساسی که مقرر می دارد: «نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملا آزادند» ایستادگی و کمیسیون را وادار به تجدید نظر در مصوّبه خود نمودند!.

   هر چند نمایندگان عضو کمیسیون مکلف به دفاع از استقلال رأی و مصوبه قطعی کمیسیون بودند، ولی تسلیم شده و طیّ گزارشی به تاریخ چاپ ۱۳۹۰/۰۸/۲۲ به عنوان هیأت رئیسه بازگشت به اصل لایحه یعنی لغو مصوبات مربوط به تفکیک ۴ شهرستان تهران، شمیران، ری و اسلامشهر را اعلام نمودند. اصل لایحۀ مربوط به افزایش ۲۰ نماینده در کشور که از حقوق مسلم و اساسی مردم ایران است و بیش از ۷ ماه از تاریخ تقدیم آن به مجلس می­گذرد نیز به فراموشی سپرده شده است.

   نگاهی به فهرست ۳۰ نفرۀ نمایندگان تهران در هشت دورۀ گذشته نشان می­دهد که با استفاده از چارچوب غیر استاندارد و تحمیلی انتخابات در تهران، چگونه ترکیبی از عناصر وابسته به جریان­های چپ و راست و بی خاصیت و خنثی را در یک لیست به مردم بیچارۀ تهران تحمیل کرده‌­اند. در این لیست­‌ها عناصر فاسدی بوده‌اند که اکنون به آن طرف آب رفته‌­اند. از آنجا که میوه انتخابات لیستی در تهران به کام این جریان­ها مزه کرده بود، چند بار از جمله در دوره ششم «طرح استانی کردن انتخابات» را تقدیم و تصویب نمودند که با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده و عمر مجلس ششم کفاف نهایی کردن آن را نداد.

   آقای لاریجانی و هم پیمانان وی در هیئت رئیسۀ مجلس هشتم باید پاسخ بدهند که چه اصراری دارند که با نقض سوگند و زیر پا گذاشتن قانون اساسی و آئین­نامۀ داخلی، جلوی اصلاح قانون انتخابات را بگیرند و اجازه ندهند که انتخابات تهران از این منجلاب سراپا فساد، لااقل اندکی بیرون بیاید.

حضرت آقای مهدوی کنی؛

   انتخابات تهران آثار سیاسی بسیار بزرگ در سراسر کشور و در بین کشورهایی دارد که چشم به روند امور سیاسی در ایران دوخته­اند. همان گونه که تشریح نمودم چارچوب موجود در انتخابات به ویژه در تهران در راستای حذف مردم از حضور در این رویداد بزرگ و جلوگیری از مشارکت آگاهانه آنان در تعیین سرنوشت است .در کمال شگفتی جنابعالی در پاسخ به خبرنگاران گفتید «بنده در انتخاب افراد دخالت ندارم و به هر ترتیب توصیه می­کنم همة خوب­ها در لیست باشند». ولی قطعاً می­دانید که بخش قابل توجّهی از کسانی که پای صندوق رأی می­روند و هیچ گونه شناختی ندارند و به لیست رأی می­دهند، به اعتبار روحانیّت مانند شما است. شما و یارانتان بار مسئولیّت آنان را به دوش دارید.

   شما در گفت و گو با مجّله «پاسدار اسلام» درباره کسانی که حرف شما را گوش نمی­کنند گفته بودید که این­ها «می­خواهند مرا مثل مجسمة بودا کنند» یعنی یک عنصر بی­خاصیت. ولی من از شما می­خواهم که نه مثل مجسمۀ بودا بلکه «روحانی مبارز و مجاهدی» باشید که دفاع همیشگی از حقوق مردم را در دستور کار خود قرار می­دهد. از قانون اساسی که پیمان دولت و ملت ایران است دفاع و حمایت می کند. تمام آنچه به نام انتخابات به ویژه در تهران در حال برگزار شدن است برخلاف اصول متعدد قانون اساسی و مبانی مسلّم عقلی است.

   اکنون شما با قرار گرفتن در کنار لیست­های انتخاباتی مهر تأیید برچارچوب فاسد و منحط انتخابات در تهران زده و رسماً به رقابت با مردم برخاسته­اید. اعم از این که لیست منتسب به شما در این انتخابات برنده شود و یا بازنده، شما بازنده هستید، زیرا به زیان مردم کار کرده­اید. اگر برنده شوید، از مردم برده­اید و مانع از این شده­اید که آنها به حقوق خود برسند. و اگر بازنده شوید و لیست­‌های دیگر برنده شوند، باز هم حقوق مردم پایمال شده و اعتبار و آبرویی را که باید صرف دفاع از حق و حقوق مردم می­کردید، از بین برده­اید. جای تأسف است که همه سرمایه یعنی جامعه روحانیت مبارز تهران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رهبری را هم به میدان آورده­اید. هر چند شما در گفتگو با «پاسدار اسلام» گفته­اید که «رهبری در این کارها وارد نمی­شوند و دخالت نمی­‌کنند» ولی نمی­‌توانید به جامعه بقبولانید که حضور آقایان ولایتی و حدادعادل در مرکز تصمیم گیری ها بی‌­ارتباط با رهبری است. این امر ضرر و زیان­های زیادی را متوجّه کشور و ملّت می­‌نماید.

   شما با سوابق سیاسی و مسوولیت‌­هایی که داشته‌­اید و با توجه به رویدادهای ۳۳ ساله پس از انقلاب لازم بود که با توجه و اِشراف کامل به همۀ مسائل مربوط به انتخابات، شامل قانون انتخابات و سیر تحول آن در مجلس و سایر مسائل انتخاباتی و سیاسی گام در این راه می­‌گذاشتید که فوق­‌العاده مسئولیت آفرین است. ولی به هر صورت اکنون دیگر توجیهی برای ادامۀ این بیراهه وجود ندارد.    

   باید کاری کرد که خالق ۹ دی و ۲۲ بهمن­‌ها یعنی مردم ایران از اصلی­‌ترین حقّ خود که حقّ انتخاب شدن و انتخاب کردن است برخوردار شوند. باید قانون انتخابات اصلاح شود و موقّتاً باید «طرح اصلاح جدول حوزه­های انتخابیه» که قید «دو فوریت» نیز دارد از بایگانی مجلس خارج و تصویب وبه مورد اجرا گذارده شود. خوشبختانه همۀ کسانی که اکنون گرد شمع وجود شما می­گردند، ادعا می­کنند که نسبت به حرف شما شنوایی دارند و کارگردانان مجلس موجود نیز هستند. اگرچه فوراً عذر و بهانه­‌ها شروع و موانع را پیش خواهند کشید! چه رمزی وجود دارد که هر کجا پای حقوق ملّت در کار باشد هزار عذر و بهانه برای فرار از انجام آن می‌­آورند ولی برای تجاوز به حقوق مردم بی­‌پروا هستند؟ به نمونه بارز دیگری از تجاوز به حقوق ملت اشاره می‌کنم:

مجلس در تاریخ ۸۹/۰۴/۰۲ قانون تجمیع انتخابات شوراها با ریاست جمهوری را تصویب و بیش از ۲/۵ سال اعضای شوراها را که دوره نمایندگی آنان سپری شده است به ملت ایران تحمیل کرد. مجلس با این مصوّبه اعلام کرد که دیگر «میزان رأی ملت نیست».

   ۳۰ نفر از نمایندگان ادوار مجلس طیّ نام‌ه­ای به آقای علی لاریجانی که بین کلیه نمایندگان توزیع گردید، با یادآوری سوگند نمایندگی اعلام کردند که: «مجلس شورای اسلامی مُجاز نیست که با تصویب قانون حتی یک روز، دورۀ قانونی برگزیدگان مردم اعم از رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و اعضاء شوراها را افزایش یا کاهش دهد» و افزودند که:

   «در کشورهایی که دچار هرج و مرج و آشوب و ناامنی می­‌شوند با برگزاری انتخابات به ساحل آرامش و ثبات گام می­نهند. حذف انتخابات اقدامی واپسگرایانه و سوق دادن جامعه به سمت هرج و مرج و بی­‌ثباتی است و نمایندگان واقعی و دارای بصیرت هیچ­گاه به آن رضایت نمی­‌دهند»

و خواهان الغای این مصوبه شدند ولی به روی مبارکشان هم نیاوردند.

   رسانۀ ملّی! که جای بحث دربارۀ مسائل جدّی مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی و سرنوشت ملّت ایران نمی­باشد! لااقل شما درآمفی تئاتر همان دانشگاه امام صادق (ع) از کارگردانان این انتخابات و سران جبهه‌­ها دعوت به عمل آورید تا در برابر آنان به گفت و گو نشسته و ثابت نمایم که برای حقوق این مردم ارزشی قائل نیستند. سخنم را با بیتی از خواجه حافظ خطاب به خودم و شما به پایان می­برم، باشد که اقدام شایسته­‌ای بفرمایید:

بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی       فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست

گیرنده:

۱-     حضرت آیت الله آقای محمد یزدی – دبیر محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

۲-     رسانه ها

 


[۱]- قانون مجازات اسلامی نیز «حق انتخاب شدن» را از حقوق اجتماعی مردم ایران می­داند و تصریح می­کند که پس از اجرای حکم و انقضاء مدت تعیین شده در قانون، از محرومیت رفع اثر می­گردد.

[۲]- از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم به منا سبت سالروز ۱۹ دی

 

۹۰/۰۹/۱۳

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید